#داستان_مصور  | عزم ماندن و رفتن

◽️قسمت ششم: حبیب بن مظاهر اسدی
◽️آن به آن، میدانی برای انتخاب... #انتخاب_تو_چیست؟

 

◽️دهه ۳۰ قمری
حَبیب بن مُظاهِر اَسَدی از اصحاب خاص امیرالمومنین(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بود؛ امام علی(ع) علم منایا و بلایا (علم به احوال آینده) را به او آموخته بود. او در شرطة الخمیس (لشکر جان برکفان) آن بزرگوار قرار داشت؛ حافظ قرآن بود و قرآن را هرشب بعد از نماز عشاء تا صبح ختم می کرد. حبیب از بزرگان کوفه بود که پس از مرگ معاویه به امام حسین(ع) برای آمدن به کوفه نامه نوشتند. حبیب‌ بن مظاهر و مسلم‌ بن عوسَجه در کوفه برای امام بیعت می‌گرفتند و هنگامی که بیعت‌شکنی کوفیان را دیدند، شبانگاه مخفیانه از کوفه خارج شدند و خود را در کربلا به امام حسین(ع) رساندند.

سال ۶۱ قمری
شب عاشورا، وقتى نافع بن هلال از گفتگوى امام حسین(ع) و حضرت زینب فهمید که آن بانو از وفا و ماندگارى یاران اطمینان ندارد، به سرعت خود را به حبیب رساند. او نیز سربازان مخلص و جان بر کف امام(ع) را صدا زد و دسته جمعى به سوى خیمه‌هاى حرم حسینى رفتند. حبیب گفت: «سلام و درود بر شما اى سروران ما، اى خاندان رسالت! این شمشیرهاى جوانان شماست که سوگند خورده‌اند تیغ در نیام نبرند، مگر آن که بر گردن دشمنانتان فرود آورند...».
صبح عاشورا، امام (ع) حبیب را فرمانده جناح چپ نیروهای خویش ساخت و او دلاورانه جنگید تا به شهادت رسید و امام(ع) بر بالینش حاضر شد.

 

▫️محصول خانه‌ی طراحان انقلاب اسلامی
▫️ایده‌پرداز و نویسنده شعار: صادق جمالی
▫️تصویرساز: فاطمه طیوب 
▫️رنگ پرداز: لیلا تیموری‌نژاد
▫️طراح نوشتار: مجتبی حسن‌زاده
▫️نویسنده متن: هادی شریفی
▫️با سپاس از: استاد محمدحسین رجبی‌دوانی

⬇️ دریافت داستانک (استوری story) ⬇️

 

دریافت نسخه با کیفیت ۲۱ مگابایت