داستان مصور | عزم ماندن و رفتن
◽️قسمت پنجم: اسلم ابن عمرو دیلمی
◽️آن به آن، میدانی برای انتخاب... #انتخاب_تو_چیست؟
◽️سال ۵۰ قمری
اسلم بن عمرو یا اسلم دیلمی یا اسلم ترکی به قولی غلامی از اهالی دیلم در شمال ایران بوده است.
آوردهاند امام حسین(ع) او را پس از شهادت امام حسن(ع) خرید و به فرزندش امام سجاد(ع) بخشید. او عالم به زبان عربی، قاری قرآن، کاتب و تیرانداز سپاه امام(ع) و از مدینه تا کربلا همراه ایشان بود و به زبان ترکی صحبت میکرد؛ اشعاری نیز از وی نقل شده است.
سال ۶۱ هجری
اسلم روز عاشورا رجز می خواند و دلاورانه می جنگید؛ "أَمیری حُسَیْن وَنِعْمَ الْامیر؛ سُرورُ فُؤادَ البَشیرِ النَّذیر."
سرانجام بر اثر زخم ها بر زمین افتاد. امام حسین(ع) به بالینش آمد و دست در گردنش انداخت و صورت به صورت او گذاشت. اسلم چشمهایش را گشود و شادمان شد و گفت: مَنْ مِثْلی وَ ابْنُ رَسُولِ اللهِ واضِعٌ خَدَّهُ عَلى خَدِّی؛ «مثل من سعادتمند کیست که فرزند رسول خدا صورتش را بر صورتش نهادهاست؟» و به شهادت رسید.
▫️محصول خانهی طراحان انقلاب اسلامی
▫️ایدهپرداز و نویسنده شعار: صادق جمالی
▫️تصویرساز: فاطمه طیوب
▫️رنگ پرداز: لیلا تیمورینژاد
▫️طراح نوشتار: مجتبی حسنزاده
▫️نویسنده متن: هادی شریفی
▫️با سپاس از: استاد محمدحسین رجبیدوانی
⬇️ دریافت داستانک (استوری story) ⬇️